کد مطلب:150295 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:252

مشکل انسان کاهش یافته
در جهان همیشه مشكلی بوده و هست و آن فرهنگی است كه انسان كاهش یافته را به عنون انسان كامل می پذیرد، این فرهنگ حسین كش است، یعنی انسانی كه خیلی متقی نیست، تقوا و كمال قلب و نورانیت دل برایش مهم نیست، همین كه یك آدم است، حق دارد، حق آدم بودن دارد و این حق را باید رعایت كرد!! بهترین انسان،


انسان است، بدترین انسان هم انسان است، هر كدام حق بشری دارند و این حق بشری هم فرقی نمی كند و رأی بشری شان هم ارزش دارد!! در این فرهنگ انسانهای متعالی و حتی پیامبران با آدمهای عادی به یك اندازه ارزش دارند و آداب شریعت هم حكم قوانیت را دارد كه انسان خوب آن است كه آن را رعایت كند، مثل رعایت قوانین رانندگی. و این گونه یك فرهنگ مقدس كش می شود.

در این جلسه تأكید دارم كه ما برای شناخت زمان معاویه و یزید، باید خیلی وقت صرف كنیم تا فضای حاكم آن زمان را بشناسیم. حرف ما این است كه در آن زمان، فضائی حاكم است كه نفی مقدسات می كند، یعنی می گوید حسین علیه السلام متعالی تر از یزید نیست و هر چند خود یزید هم شك ندارد كه حسین علیه السلام به عنوان انسان مقید به آداب دین بهتر از او است. ولی می گوید ما دو نفر انسان هستیم و ارزش به متصل بودن به پیامبر و یا معصوم بودن نیست كه حسین علیه السلام را مهم تر كند، براستی در این فرهنگ چه چیزی را به جای مقدسات گذاشتند كه توانستند مقدسات را به چیزی نگیرند؟ این یك سئوال مهم است. از این جا به بعد فرهنگ های مختلف موجود و در دنیا در جایگزین كردن با هم تفاوت دارند، یك فرهنگ پول را جایگزین مقدسات می كند و فرهنگ دیگر زمین را. عمده مطلب این است كه متوجه باشیم برای حذف امور مقدس حتما چیزی را جایگزین می كنند تا به وسیله آن بتوانند مقدسات را نفی كنند و از این رو است كه حسین كشی قابل تحمل می شود.

شما این موضوع را به وضوح می توانید حس كنید كه گاهی زمانه به گونه ای می شود كه تدین و تقوای انسان دیگر ارزشی ندارد، منظور ما این نیست كه به هر كس كه تقوای بیشتری دارد، حقوق بیشتری بدهیم، خیر، اتفاقا این بدترین برخورد با تقواست و می بینیم كه حتی امام الموحدین حضرت علی علیه السلام ما را به همین نكته متذكر می شوند كه هر كس تقوای بیشتر دارد نباید از بیت المال بیشتر ببرد. آنها می خواهند شما را آلوده به بی تقوایی كنند، آن هم با بهانه متقی بودن، یعنی اینكه چون این آقا باتقواتر است بیشتر حقوقش بدهید تا برود دنبال كارش و مثل اهل دنیا بشود و تا از دست اهل تقوا راحت شوند. این تقوا كشی است، ارزش تقوا اینها نیست،


این است كه انسان واقعا در قلبش بپذیرد كه انسان متقی، فهم و ارزش وجودیش بیشتر است، یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله یك سخن ندارد و یك آدم معمولی هم یك سخن، یعنی ابوسفیان و پسرش در عرض امیرالمومنین علیه السلام و پسرش، نیستند، این مشكلی است كه در هر زمانه ای ظهور كرد، قداست كشی شروع می شود. آری یك وقت حق، حق فرد است، مثلا ابوسفیان حق دارد هر فرشی كه می خواهد بخرد، امیرالمومنین علیه السلام هم حق دارد كه هر فرشی می خواهد بخرد، ولی یك وقت است كه می گویند: كدام یك حرف حق می توانند بزنند، كدام یك ارزششان در نظام هستی بیشتر است، اینجاست كه اگر این حق گم شود، نظامی به وجود می آید كه مقدسات در آن نفی می شود و حتی مسخره می شوند، تقوا هم مسخره می شود، این یك روحیه ای است كه روبروی حسین علیه السلام ایستاده است. در داخل بحث روحیه دوم روشن شد كه گفتیم مشخصه جبهه مقابل امام حسین علیه السلام نفی مقدسات است، و در كنار اباعبدالله علیه السلام روحیه و فرهنگی است كه با فرهنگ یزیدی و معاویه ای مقابله می كند تا مقدسات را حفظ كند. باید روی این مطلب هم فكر كنیم كه به راستی امام حسین علیه السلام می خواست چه كار بكند؟ گاهی ما چون نمی دانیم كه امام حسین علیه السلام چه كار می خواست بكند، هر كار حسین علیه السلام را یك كار جدا می گیریم.باید به این نكته برسیم كه چه شد كه دشمن به این نتیجه رسید كه باید حسین علیه السلام را بكشد؟ هم چنین متوجه شویم كه امام حسین علیه السلام نیامده كه دشمن را بكشد. او آمده است كه بشر را نجات بدهد آن هم از طریق نشان دادن عمق انحراف روحیه ای كه مقدسات را نفی می كند، حتی اگر لازم باشد در این راستا نشان بدهد كه ببینید من را دارند می كشند! یعنی با نمایش شهادت خود و هفتاد و دو تن چنین انحرافی را گوشزد میكند.